یه خاطره قدیمی روزگاری یک مهندسی بود که...
این مهندس بخت برگشته یک شکم داشت که حدود دو کیلومتری از خودش جلوتر حرکت میکرد ، که ای کارد بخورد به آن شکمش که پر شده بود از آرسنیک و سرب و کوفتو زهر مار! این مهندس مثل اکثر ایرانی ها یک برنج باز بود ، یک بار مهندس در حال تیکه زدن به بشقاب حاوی دانه های برنج بود که تی وی یک شمالی شالیکار را نشان می دهد که با همان لهجه شمالی به همه بچه های صدا و سیما می پرد که چرا هی فرت و فرت از خاطره و مژده وآفرین و پاندا وطوبی و.. میگید مگه خودتون خواهر ومادر ندارید! همون موقع چون بحث ناموسی شد ، یه لقمه تو گلوش پرید و دربه در یه لیوان آب شد. که تا حالش سر جاش اومد همه چی تموم شده بود و تی وی داشت از برادارهای اجنبی محسن و کمال ملکی .. میگفت ! در روزهای بعد جسته وگریخته هی تی وی می رفت روی برنج های انبار شده و محسن های خورده شده ، یک روزاز روزهای خدا دوباره یه خانمی توی یه برنامه ایی گفت : مگه میشه این اجنبی ها توی قابلمه که می رن خوش هیکل و مانکن بشن بعد مال ما کپل و ریز و خورد بشن ، مهندس بعدها فهمیدکه منظور آن خانم چه بوده ، خدا لعنتش کند چه فکرها که نکرده بود ! همه اینا گذشت یه هووو بچه های استانداردی را دیدکه درگوشی بهش گفتن : برنج های مذکر و مومنث خارجی سرطان زان بد مصبا ، گفتن این کپل های خودمون رو می زاریم دو روز تو انبار بعد به جای پلو باید آفت پلو باهاشون درست کنیم چطور اینا ، این طوری نیست ؟؟! البته به مهندس دهن لق گفتن به کسی نگو ف اما خوب خوشون هم می دونستن که مهندس دهن لقه پس چرا بهش گفتن؟؟آخر خبر رسید به بازرگانی و بهداشت و اینا که اونام انگار گفتن نه بابا هیچی نیست خیره ایشالله، ما هم از همینا می خوریم که شوما می خورید! نبودید ببینید اون لحظه چقد اشک شوق تو چشامای مهندس جمع شده می گفت : نگاه کنید مسئولامونم مثل خودمون سرطان می گیرن ! یه باریم مهندس یه هندی رو دید که باز درگوشش گفت : آقا برنج های ما آرسنیک و سرب و آلمینیوم و سدیم و کلسیم و پتاسیم و منیزیم و منگنز و ایناش خیلی بالاست ، که اینبار این مهندس گور به گوری دهانش چفت چفت بود ! القصه برنج های ایرانی مفت و کشکی کیلو خدا تومن گرون شد که مهندس به سرش زد بره تو کار جنس ایرانی !!!بالا رفتیم رانت خواری بود پایین اومدیم مردم بدبخت بود.حالا اگه میشه شما به سوالات زیر پاسخ دهید . باتشکر .
با چه مقاصدی این آب باریکه!!! رو از کسانی که واردات می کنند می گیرند؟؟
آیا کار نگهبان های انبارهای برنج های ایرانی های بوده که از نگهبانی های خسته شدن های؟
آیا تقصیر ایرانی هاست که ورزش نمی کنند و روز به روز کپل تر میشن یا تقصیر مانکن های خارجی؟